خاطرات به یاد ماندنی

خاطرات ـ شعرهای عاشقانه ـ جملات زیبا

خاطرات به یاد ماندنی

خاطرات ـ شعرهای عاشقانه ـ جملات زیبا

دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده.

  خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم.

  به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.

  دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟

  در آواز شب اویز های عاشق؟

  در چشمان یک عاشق مضطرب؟

  در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟

  دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم.

  و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی......... 

 

 

 

 

کوچه دلتنگ... دلتنگ لحظه های سبزی که هر شب با هم در خلوت دل قدم میزدیم و از همه کس و از همه جا میگفتیم٬ و گاه گاه هم سری به دوره گرد شب میزدیم تا از گرمای وجودشان و از گرمای محفلشان حظور سبزمان را گرم کنیم٬ اگر چه سرما در آن لحظات کوتاه با تو بودن برای من تعریف نشده بود٬ کوچه دل تنگ دیدنت..... دلتنگ شادیت...... دلتنگ بودنت.......  

نمیخواهم تنها در کوچه ی با تو بودن قدم بزنم .... 

من ..... 

      کوچه...... 

             شبگردان بی هدف....... 

                                       همه دلتنگ دیدنت هستیم   

این متن رو خودم گفتم، نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

اگه ترشی نخورم یه چیزی میشم نه!!!!!!!

مهربان باش و دوست بدار ..... شاید که فردایی نباشد

 
 
 
 

دوستت دارم


حتی اگر قرار باشد....شبی بی چراغ ،در حسرت یافتنت...تمام پس کوچه ها را زیر باران،قدم بزنم....


منتظر نباش شبی بشنوی از این دلبستگی ها دل بریده ام.که عزیز بارانی ام را در جاده ای جا گذاشتم یا


در آسمان به ستاره دیگری سلام کرده ام...!!من که اینجا کاری نمی کنم،فقط گهگاهی گمان دوست


داشتنت را در دفترم حک می کنم.می دانم که به حرفهایم می خندی! هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم باران میاید!

 صدای باران را می شنوی؟